تجلي قرآن در سيره معصومين (ع)
الياس كلانتري
ائمه معصومين(ع) در سخنان و رفتارهاي خود به طور مستمر، روش استفاده از آيات قرآن را در فراگيري معارف ديني و اصلاح عقايد و رد نظريات نادرست بعضي از مسلمانان را به پيروان دين توحيدي ياد ميدادند. در آموزشهاي آنها استفاده از آيات قرآن براي روشن شدن معاني حقيقت آيات ديگر، جايگاه رفيعي داشت. از امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمود:
علي بن الحسين(امام زين العابدين) كه صلوات خداوند بر او باد. در وقت تلاوت آيه: «انا انزلناه في ليلة القدر» ميفرمود: راست گفته است خداوند(عزوجل) كه نازل كرد قرآن را در شب قدر.
و در تفسير آيه:«و ما ادراك ما ليلة القدر» خداوند فرمود: اينكه شب قدر از هزار ماه بهتر است به جهت اين است كه در آن شب ملائكه و روح به اذن پروردگارشان براي هر امري نازل ميشوند، وقتي خداوند(عزّوجل) به چيزي اذن دهد، آن را پسنديده است.
و در مورد آيه: «سلام هي حتي مطلع الفجر» فرمود:
اي محمد(ص) ملائكه و روح از وقتي كه نازل ميشوند، سلام مرا براي تو ميآورند تا طلوع فجر.
سپس او در يكي از نوشتههايش فرمود:
«واتقوا فتنة لا تصيبنَّ الذين ظلموا منكم خاصة»؛ بپرهيزيد از فتنهاي كه اختصاص به كساني كه ظلم كردند، نخواهد داشت.
و در بعضي از نوشتههايش فرمود:
«و ما محمد الّا رسول قد خلت من قبله الرّسل أفإن مات او قتل انقلبتم علي اعقابكم و من ينقلب علي عقبيه فلن يضرَّ اللّه شيئاً و سيجزي اللّه الشاكرين»؛ محمد نيست جز رسولي كه قبل از او هم رسولاني آمدند و درگذشتند، آيا اگر او بميرد و يا كشته شود، شما به طرف گذشتگان خود برميگرديد؟!و از دين خدا منصرف ميشويد ، و اگر كسي به گذشته خود برگردد، هرگز ضرري به خداوند نميزند و خداوند بزودي پاداش خواهد داد شاكران را».
در مورد آيه اولي فرمود:
وقتي محمد(ص) از دنيا رفت، مخالفان امر خداوند، يعني كساني كه راه حقيقي دين را رها كردند، گفتند:«ليلة القدر» با رسول خدا(ص) رفت!!
و اين همان فتنهاي بود كه آنها را فرو گرفت و در نتيجه آنها برگشتند به پشت سر خود. چون اگر ميگفتند شب قدر برقرار است و از بين نرفته، پس ناچار بايد قبول مي كردند كه براي خداوند در آن شب امري است! و وقتي اقرار ميكردند به امر، ناچار بودند اقرار كنند به اينكه امر صاحبي دارد:
امام سيد الساجدين ـ عليه السلام ـ در اين كلام خودـ كه امام صادق ـ عليه السلام ـ آن را نقل كرده، در مورد شب قدر و عظمت آن اشاراتي فرموده و يك نكته بسيار مهمي را در مورد آن شب متذكر شده است. و آن اينكه شب قدر طبق آيات سوره قدر و آيات ديگر از قرآن، بطور مستمر برقرار است! و طبعاً بعد از زمان رحلت رسول خدا(ص) هم ملائكه و روح جهت امور جاري در عالم نازل ميشوند. و طبعاً آنها بايد حضور كسي نازل شوند كه در مقام وصي و جانشيني رسول خدا(ص) ميباشد و چنين شخصي جز امام معصوم(ع) نميتواند باشد، چون طبعاً يك انسان عادي غير معصوم چنين شايستگي را ندارد كه ملائكه و روح بر او نازل شوند و در جهت اراده و فرمان و قدرت او، امور عالم را تقدير كنند.
در نتيجه كساني كه مقام جانشيني رسول خدا(ص) كه اختصاص به امير المؤمنان علي(ع) و بعد از او فرزندان معصوم او داشت، غصب كردند و به ناحق خود را جانشين رسول خدا(ص) خواندند، منشأايجاد فتنه عظيم خطرناكي شدند، ناچار در جلوگيري از توجه مسلمانان به اين فتنه انگيزي، سوره قدر را در عمل كنار گذاشتند، چون در غير اين صورت ناچار بودند به موضوع جانشيني اميرالمؤمنان علي(ع) براي رسول خدا(ص) اعتراف كنند. و در آن صورت بايد قبول ميكردند كه خود غاصب مقام خلافت رسول خدا(ص) هستند.
امام سيدالساجدين(ع) در كلام شريف خود منشأ سقوط مسلمانان در گردابهاي فتنه را بياعتنايي به آياتي از قرآن مجيد معرفي فرموده و اينكه خداوند قبل از اين حادثه پرتگاههاي كنار مسير اجتماعي مسلمانان را به آنها نشان داده بود. اما آنها با بياعتنايي به كلام خداوند در اين پرتگاهها سقوط كردند.
در آيه اول كه مورد استناد امام سجاد(ع) قرار گرفته ـ آيه25از سوره انفال ـ هشداري به مؤمنان داده شده كه امكان وقوع فتنهاي وجود دارد كه فقط شامل بوجود آورندگان آن نخواهد شد و بلكه همه جامعه اسلامي را خواهد گرفت و در اين جهت بيتفاوتي و بياعتنائي به اينكه وعده فتنهانگيزي ميكنند، و عدم جلوگيري از كارهاي آنها آتشي برخواهد افروخت كه دود آن به چشم همگان خواهد رفت، اگر چه عموم مردم در دلهاي خود راضي به وقوع آن حوادث نباشند. در استناد به آيه دوم هم امام سجاد(ع) اشاره كرده به حادثهاي كه در زمان حيات رسول خدا(ص) روي داد و اين آيه يعني آيه144 از سوره آل عمران ـ در انتقاد از عمل گروهي از مسلمانان نازل شد.در جنگ احد بعلت غفلتي كه گروهي از رزمندگان مرتكب شدند و به سفارش رسول خدا(ص) در مورد وظايفشان در جنگ بياعتنائي كردند، مورد حمله ناگهاني و خلاف انتظار گروهي از مشركان قرار گرفتند در نتيجه عدهاي از آنها در اين حمله كشته شدند و انتظام سپاه مسلمانان از هم پاشيد. در اين موقعيت، يك خبر دروغ در ميدان جنگ شايع شد و آن اينكه: رسول خدا(ص) كشته شده، با انتشار اين خبر سپاه مسلمانان پراكنده شدند و حضرت حمزه عموي پيامبر اكرم(ص) به شهادت رسيد، و كار به جائي رسيد كه فقط سه نفر يا دو نفر كنار رسول خدا(ص) ماندند و بقيه پراكنده شده و فرار كردند و سرانجام فقط اميرالمؤمنان علي(ع) در كنار رسول خدا(ص) ماند و به تنهائي از وجود رسول خدا(ص) دفاع كرد و مهاجماني را كه گروه گروه بقصد كشتن آن حضرت حمله ميكردند، به تنهايي دفع ميكرد و با حملات برق آساي خود آنها را پراكنده ميساخت و وادار به عقبنشيني ميكرد.
اين آيه در ارتباط با اين حادثه نازل شد و عمل نادرست مسلمانان را مورد تخطئه قرار داد و به آنها هشدار داد كه رسول خدا(ص) مثل همه پيامبران قبلي يا بصورت طبيعي از دنيا ميرود و يا در حادثهاي امكان دارد كشته شود و درآن صورت مسلمانان نبايد از وظايف ديني خود منصرف شوند و برگردند به زمان جاهليت!
امام سجاد(ع) اشارهاي دارد به اينكه شبيه حادثه جنگ احد در رفتار مسلمانان بعد از رحلت رسول خدا(ص) تكرار شد و آنها در جريان غصب خلافت ا ميرالمؤمنان(ع) از فتنههايي كه عدهاي به راه انداختند جلوگيري نكرده و دچار نتايج ناشي از اين بياعتنايي خطرناك شدند.
فتنهانگيزان چون سستي و بيتفاوتي مردم را ديدند با خيال راحت شروع كردند به ترويج عقايد نادرست در مورد قرآن،معاني حقيقي سوره قدر را كنار گذاشتند و آموزشهاي اين سوره را متروك كردند.